حتما قبول دارید که جای علی دایی در فوتبال ایران خالی است. کسی که بعد از آخرین تجربه مربیگریاش در سایپا دوبار تا هدایت تیم ملی ایران پیش رفته، اما درنهایت حالا در دفترش روزگار میگذراند. این در حالیست که بسیاری از باشگاهها برای لیگ نوزدهم و بیستم خواهان سرمربیگری او روی نیمکت تیمشان بودند، چرا که گفته میشد محرومیت او به پایان رسیده است. ولی هیچکدام از این انتقالها صورت نگرفت تا آقای گل فوتبال جهان همچنان دور از مستطیل سبز به زندگیاش ادامه دهد. جدا از این اسطوره فوتبال کشورمان که با ۱۰۹ گل رکورددار گلهای ملی در تاریخ فوتبال جهان است این روزها کریس رونالدوی پرتغالی را بیش از هر زمان دیگری نزدیک به خودش میبیند چرا که او حالا فقط ۷ گل تا رسیدن به رکورد دایی زمان نیاز دارد. بر همین اساس در روز ۱۳ آذر مصادف با روز "ملی بیمه" با شهریار فوتبال ایران پیرامون مسائل مختلف گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید:
* چند وقتی میشود که علی دایی از فوتبال دور شده و جای خالیاش به شدت احساس میشود میخواهم بدانم که آیا این غیبت خودخواسته است یا شرایط موجود باعث دوری شما از فوتبال شده است؟
نه. فکر میکنم جریان این دوری را تمام مردم خوب بدانند. زمانی که در سایپا بودم متاسفانه صدا و سیما قصد سو استفاده از این مساله را داشت. خیلی تلاش کرد تا به نوعی وجهی من را در جامعه خراب کند. من همیشه سالم کار کردم. به این نتیجه رسیدم که سالم زندگی کردن و سالم کار کردن در مملکت ما خیلی سخت شده است. من با مدیرعامل سایپا از سال ۸۱ تا ۸۴ سر یک مسالهای به مشکل خوردیم، کارمان به دادگاه کشیده شد؛ که خودم از قبل این اتفاق را پیشبینی میکردم. یک مثل معروفی است که میگوید: "عدو شود سبب خیر اگر خدا بخواهد" این کاملا در مورد من صدق میکند. چرا که باعث شد من از فوتبال بیرون بیایم. واقعا جا دارد از تیمهایی تشکر کنم که امسال و سال گذشته آمدند دنبالم و دوست داشتند که با آنها کار کنم. با اینکه فوتبال از بچگی عشق من بوده، اما صلاح دیدم که در این برهه زمانی، مدتی از آن دور باشم. چرا که معتقدم خیلی وقتها باید از چیزهایی که دوست داری دل بکنی تا به یک سری چیزهای دیگر برسی. خداراشکر این دوری باعث شد تا فعالیتهای دیگرم و از همه مهمتر در زندگی خانوادگیام به یک بالانسی برسم. در حال حاضر هم که از فوتبال دور هستم اصلا احساس بدی ندارم.
*مدتها پیش گفته بودید تا زمانیکه این آدمها در فوتبال باشند جای من در این فوتبال نیست منظورتان از کلمه این آدمها دقیقا چه کسانی بود؟
بله. همانهایی که یک سهم و سود بزرگی را در نبود من از فوتبال میبرند. اولین بار است که این حرف را میزنم. قبل از اینکه آقای "ویلموتس" به تیم ملی بیاید و سرمربی شود ما با آقای تاج در مورد سرمربیگری تیم ملی صحبت کردیم. شاید ایشان الان بیایند و منکر شوند. ولی ما با ایشان صحبت کردیم و قرار بود تا دو روز بعد این خبر و توافق را علنی کنیم. ولی یک روز به اعلام توافقمان مانده بود که من در زیرنویس اخبار دیدم نوشته است "مارک ویلموتس" سرمربی تیم ملی فوتبال ایران شد. من هم به ایشان تبریک گفتم. متاسفانه انتخابهای نادرستی که تا الان انجام شده از همه لحاظ چه مالی و چه فوتبالی خیلی به ما صدمه زده است. آنها میتوانند بگویند که به من چنین پیشنهادی ندادند، ولی من هیچ وقت در زندگیام دروغ نگفتهام. بعد از رفتن آقای ویلموتس هم دوباره با من در مورد سرمربیگری صحبت شد که بعد از آن هم دوباره آقای "اسکوچیچ" سرمربی تیم ملی شدند. من جایی کار نمیکنم که شخص بالا دستیام کسی باشد که هیچ اطلاعات فوتبالی ندارد آنوقت بخواهد به من امر و نهی کند. اصلا همچین چیزی را دوست ندارم. شما الان لطف کردید برای مصاحبه به دفتر ما آمدید اگر دقت کرده باشید بنده نه میز دارم نه صندلی. اصلا هم در قید و بند این چیزها نیستم. در حال حاضر هم احساس خیلی خوبی دارم. زندگیام به همان روال عادی خودش بازگشته است که خدارا از این بابت بسیار شکر میکنم.
* متاسفانه چند وقت اخیر در تیم ملی شاهد اتفاقاتی بودیم. از بدهی سنگین ویلموتس گرفته تا خود انتخاب اسکوچیچ. شما در مجموع این مسائل را چطور ارزیابی میکنید؟ فکر میکنید آقای اسکوچیچ بتوانند در تیم ملی عملکرد موفقیتآمیزی داشته باشند؟
من برای آقای اسکوچیچ آرزوی موفقیت میکنم. موضوعی که خیلی برایم اهمیت دارد موفقیت تیم ملی و شادی مردم کشورم است. چرا که در این اوضاع و احوال مردم ما شادی به غیر از این ندارند. اگر دقت کرده باشید تمام کارهای غیرمسئولانهای که در این مدت انجام شده است یک سمت آن به وزارت ورزش مربوط میشود. مثلا شما باشگاه استقلال را ببینید که چقدر باید تاوان مربیهای آلمانی، ایتالیاییاش و بازیکنان خارجیاش را بدهد. یا مثلا پرسپولیس که با آوردن برانکو، کالدرون و بازیکنان خارجی بدرد نخور به همین وضع دچار شده است. متاسفانه افرادی را برای مدیریت در این باشگاه انتخاب کردند که مدیریت ورزش بلد نبودند. یکی از مشکلات ما در ورزش ایران همین افرادی هستند که به عنوان مدیر انتخاب میشوند، ولی با ورزش بیگانه هستند؛ و بعد از انتخاب یکسری قرادادهای ترکمنچای میبندند؛ که در نهایت پول از جیب این ملت میرود نه از جیب مدیرعامل، وزیر و رئیس فدراسیون. هیچکدام از آنها مبلغی را از دست نمیدهند. اینها تصمیمات غیرمسئولانهای بوده که اتفاق افتاده است. مثلا الان آقای گل محمدی در پرسپولیس همان کاری را انجام میدهد که برانکو آن را انجام داد. ولی آقای برانکو چقدر گرفته آقای گل محمدی چقدر گرفته است؟ این همه ما داریم تاکید میکنیم که باید در همه چیز خودکفا و متکی به خودمان باشیم. خودمان باید کارهایمان را پیش ببریم. اما چطور است که این مربیان میآیند و این پولها از دست میرود! آیا این پولها مبالغ کمی هستند؟ اگر بنشینیم و حساب و کتاب کنیم فکر میکنم بتوانیم با این مبالغ یک شهر کوچک را دوباره آباد کنیم. آن هم با این وضع اقتصادی که این روزها داریم. بهنظرم ما تصمیمات غیرمسئولانه میگیریم که همین موضوع به فوتبال صدمه میزند. در مورد آقای اسکوچیچ هم باید بگویم که برای ایشان آرزوی موفقیت دارم. ما دو بازی بسیار سخت مقابل بحرین و عراق داریم که خوشبختانه در هر دو بازی هم از امتیاز میزبانی برخوردار هستیم. انشاالله تا آن موقع اتفاقات خوبی بیفتد و بتوانیم از حضور هواداران هم استفاده کنیم. چرا که این دو بازی را باید ببریم تا بتوانیم به دور بعد صعود کنیم. حیف است که تیم ملی ایران دور اول اوت شود.
فکر میکنم ما میلیونها یورو پول به یک مربی پرداخت کردیم که بیاید دو تا تیم رده چهارم آسیا را ببرد. حق است که این همه پول را صرف کنیم که دو تا تیم خیلی ضعیف را که بیشتر شبیه به شوخی بودند را ببریم. اینها برای کسی مثل من مایه شرم است. این همه جارو جنجال کردند در صدا و سیما، روزنامهها و فضای مجازی نتیجهاش چه شد؟ چه خروجی داشت؟ چه اتفاقی افتاد؟ به غیر اینکه مثل سری قبل فقط پول مفت دادیم به آدم غیرمتخصص.
*از یحیی گلمحمدی صحبت کردید، فکر میکنید تیم پرسپولیس که در آستانه برگزاری فینال آسیا است میتواند با هدایت یحیی به عنوان قهرمانی دست پیدا کند؟
بله. پرسپولیس پتانسیل قهرمانی را دارد. ولی متاسفانه از نظر من یک فوروارد تمامکننده کم دارد. اگر آقای آلکثیر محروم نمیشد مطمئنا میگفتم که پرسپولیس ۸۰ درصد شانس برای قهرمانی دارد.
*یعنی غیبت آل کثیر را انقدر موثر میدانید؟
بله. مطمئنا. چرا که پرسپولیس در چند مدت اخیر علیپور، طارمی و ترابی را هم از دست داده است. با احترامی که برای تمامی بازیکنهای تیم و فورواردهایش قائلم، ولی در حال حاضر در تیم فورواردی که بتواند کار را تمام کند و در حد و اندازه نفراتی که نام بردم باشد وجود ندارد. اگر دقت کرده باشید میبینید که عیسی در چند بازی که حضور داشت یک تنه جور خط حمله را به دوش میکشید. خیلی بازیکن موثری بود. ولی با این حال فکر میکنم پرسپولیس میتواند قهرمان شود. دوست دارم که از اینجا برای کادرفنی و بازیکنان تیم آرزوی موفقیت کنم چرا که قهرمانی پرسپولیس آرزوی همه ما است.
* متاسفانه اخیرا در بین هنرمندان و ورزشکاران شاهد دعواها و جنجالهای زیادی در فضای مجازی هستیم؛ که شما هم چندی پیش با انتشار پستی در صفحه اینستاگرامتان به این موضوع اشاره کردید و گفتید: "دوستان عزیزم این فوتبال و زندگی کوتاه ارزش این همه حاشیه، جدل و بیرحمی را ندارد. از همه فوتبالیها میخواهم طرفدار هر تیم و هر رنگی هستند حرمتها را حفظ کنند مخصوصاً در این روزهای سخت که جامعه و خانوادهها درگیر مشکلات بسیار بزرگتری هستند. " این نوشته شما بسیار درست و به جا بود و خیلی به دل نشست لطفا کمی در این مورد برایمان توضیح دهید؟
متاسفانه فضای مجازی باعث شده تا افکار مردم به بیراهه برود. چرا که ما برای هرچیزی فورا جوک درست میکنیم. عوض اینکه بنشینیم و فکرهایمان را روی هم بگذاریم و ببینیم که چطور میتوانیم باری از روی دوش مردم برداریم و مشکلات را حل کنیم. همش به دنبال حاشیه هستیم. در دنیایی که هیچکس از یک ساعت دیگر خودش خبر ندارد و زندگی به یک تار مویی بند است فکر نمیکنم ارزش داشته باشد که من مدام با این و آن کلنجار بروم. بهنظرم فوتبال ارزش بیحرمتی ندارد. مثلا حالا که پرسپولیس به فینال آسیا راه پیدا کرده همه بیاییم یک دل و یک صدا در فضای مجازی از نماینده کشورمان حمایت کنیم و به بازیکنها امید بدهیم. نه اینکه دنبال حاشیه باشیم. آن زمان که من این پست را منتشر کردم متاسفانه بعضیها به من حمله کردند و گفتند: دایی که خودش با همه دعوا میکرد!
من همیشه سر حقم دعوا کردم. من خودم یک طرف ماجرا بودم. ببینید آنهایی که داشتند دعوا میکردند چه کارهی آن دعوا و بحث بودند به غیر از یک طرفدار و کارشناس. در حال حاضر همه ما طرفدار هستیم وقتی من سمت و پستی ندارم طرفدار و کارشناس فوتبال محسوب میشوم. من همیشه از حقم دفاع کردم و گذشت زمان هم به خوبی این را نشان داده است. شاید من خیلی در گذشته اشتباه کرده باشم، ولی تجربه الانم دیگر این اجازه را به من نمیدهد که آن اشتباهات را تکرار کنم. هیچوقت به کسی بی احترامی نکردم. ولی بعضیها در فضای مجازی به همدیگر بی احترامی میکنند که این اصلا زیبنده نیست. به شخصه مخالف بی احترامی هستم. اگر هر شخصی بحث و یا حتی نقدی دارد بیاید محترمانه صحبتش را مطرح کند. واگرنه بی احترامی من به آقای X چه کمکی به ما میکند؟ آیا به غیر از این است که من فقط میخواهم خودم را چند صباحی در این فضا مطرح کنم و به هر قیمتی باقی بمانم!
* متاسفانه در هفتههای گذشته ویدئویی از شما منتشر شد که در آن سارقی به هدف دزدیدن گردنبندتان به سمت شما هجوم میآورد. این ویدئو خیلی زود در فضای مجازی دست به دست شد و با واکنشهای زیادی هم همراه بود. لطفا خودتان برایمان از این اتفاق ناگوار صحبت کنید.
بله. متاسفانه این نوع سرقتها اخیرا خیلی زیاد شده است. اول از همه دوست دارم از نیروی انتظامی و آگاهی که شبانه روز در حال خدمت کردن به مردم هستند نهایت تشکر و قدردانی را داشته باشم. خدا را شکر یکی از سارقین را دستگیر کردند. ولی آن یکی فعلا فراری است. خوشبختانه گردنبندم را به من تحویل دادند. خیلیها گفته بودند که چرا نیروی انتظامی فقط به کار علی دایی سریع رسیدگی میکند؟ ولی اینطور نیست از این دو سارق ۶۳ مورد دیگر در زمینه دزدی و خفتگیری شکایت شده بود. نیروی انتظامی آنها را از طریق فیلمهایی که پس از شکایت افراد دیگر ضبط و پیدا شده بود شناسایی و دستگیر کرده است. جدا از این نیروی انتظامی به من لطف داشته آیا دیگران منتظر بودند که به غیر از این چیز دیگری باشد؟ از زمانیکه ماردونا فوت کرد تا همین حالا هم همگی دنبال دکتر و پرستارش هستند چرا که وکیل و خانواده او معتقدند که در رسیدگی پزشکی نسبت به دیگو کوتاهی صورت گرفته است. پس کوچکترین حقی که امثال علی دایی در این مملکت دارند این است که نیروی انتظامی که در این موارد به شکایت همه مردم رسیدگی میکند به کار علی دایی کمی سریعتر رسیدگی کند. البته با توجه به ۶۳ شاکی دیگر از این دو سارق کار پرونده و رسیدگی به آنها کمی جلوتر افتاد. متاسفانه همانطور که پیشتر گفتم فضای مجازی طوری شده است که هر کسی به هر چیزی کار دارد. خیلیها نوشته بودند خوب شد؛ علی دایی وضعش خوب است حالا از او دزدیدند که دزدیدند. این دسته از کامنتها فقر فرهنگی ما را نشان میدهد. جامعهای که فقر اقتصادی داشته باشد امیدی به حل شدن مشکلش است، اما جامعهای که فقر فرهنگی داشته باشد به هیچ عنوان نمیتواند خودش را اصلاح کند. به غیر از فقر اقتصادی که گریبان خیلیها را گرفته بزرگترین معضل ما فقر فرهنگی مان است. متاسفانه برخی شعار میدهند و میگویند که ما فرهنگ ۱۴۰۰ ساله داریم. ما فرهنگ ۱۴۰۰ ساله نداریم ما تاریخ ۱۴۰۰ ساله داریم. اشتباه میگیرند. فرهنگ یک چیزی است که باید از خانوادهها شکل بگیرد. مثلا همه ما در خیابان رانندگی میکنیم، ولی کدام یک از ما اصول درست رانندگی را رعایت میکند یا اصلا فرهنگ آن را دارد؟
دیدگاهتان را بنویسید