وقتی با یکی دو دریبل او را «نیمار» کردید و بیتوجه به جریان بازی و تلاش سایر بازیکنان فقط برای او هورا کشیدید، باید فکر این را هم میکردید که نمیتواند این همه توجه را هضم کند. تازه باید خدا را شکر کرد که اوج عصیانش همین باشد که در رختکن ادای گندهها را در بیاورد وگرنه لغزیدن پای جوان ۱۸ سالهای که به یکباره در کانون توجهات قرار گرفته میتواند منجر به زمین خوردن و بلند نشدن او برای همیشه شود.
وقتی هوادار، جوان ۱۸ ساله را به جایگاهی میرساند که یک بازیکن در اروپا باید برای رسیدن به آن جایگاه سالها مرارت بکشد باید انتظار هر عصیانی را از او داشت. چه بسا فردا روزی که این جوان نتواند به جایگاهی که در ذهنش ساخته برسد و ستاره اقبالش غروب کند، رو به خودویرانگری نیز بیاورد. این جوان را نباید به حال خود رها کرد. او سرشار از احساس است. احساسی که میتواند او را به سمت هر تصمیم آنی سوق دهد. حالا هم نباید او را نابود کرد و بر سرش زد. بلکه باید آگاهش کرد و اینکه هوادار یاد بگیرد کسی را غوره نشده مویز جا نزند و فرق دوغ و دوشاب را بداند.
دیدگاهتان را بنویسید