این دختر تکواندوکار در سال 95 علاوه بر مدالهای رنگارنگی که در رقابتهای جهانی، قارهای و انتخابی المپیک به دست آورد توانست به عنوان تنها نماینده بانوان رزمیکار با کسب مدال برنز طلسم بیمدالی ورزش بانوان در المپیک را بشکند. کیمیا علیزاده در 18سالگی، جوانترین مدالآور تاریخ ورزش ایران در المپیک نیز لقب گرفت. او برای رسیدن به این افتخار بزرگ دشواریهای فراوانی را تحمل کرد و مجبور شد از علایق شخصیاش بگذرد، هفتهها و ماهها از خانوادهاش دور بماند و در اردو زندگی کند. او حتی برای اینکه سر وزن بماند مجبور شد غذا کم بخورد، بیشتر تمرین کند و از بسیاری از دوستداشتنیهایش فاصله بگیرد. نتیجه این مدل از زندگی موفقیت بزرگی است که به دست آورده، موفقیتی که البته او میگوید کمتر از انتظارش بوده است. میگوید این سقف آرزوهایش نیست. میخواهد در المپیک طلا بگیرد همان مدالی را که در ریو جا گذاشته. کسی چه میداند شاید قسمت این باشد که 4 سال دیگر در توکیو مدال طلا به گردنش بیندازد. سرویس رزمی خبرورزشی در ویژهنامه نوروزی 96 با کیمیای تکواندو دختر تاریخساز ورزش ایران گفتوگویی نوروزی انجام داد که میخوانید.
* عید برای دختر تاریخساز تکواندو چه مفهومی دارد؟
یک حس و حال خوب، سفره هفتسین آیینه و قرآن، سبزه، تنگ ماهی قرمز، آجیل و شیرینی و بعد هم کوچکترها به دید و بازدید بزرگترها میروند.
* صدای توپ سال تحویل؟
صدای نو شدن سال و بعد هم دعای یا مقلبالقلوب.
* آرزوی سال تحویل؟
شفای عاجل همه بیماران و آرزوی سالی طلایی برای همه هموطنانم.
* اولین تبریک عید را به چه کسانی میگو یی؟
پدر و مادرم و هر کس دیگری که سر سفره هفتسین باشد.
* بیشتر عیدی دادن را دوست داری یا گرفتن؟
(با خنده) عیدی گرفتن را، آن هم اسکناسهای نو از لای قرآن.
* اولین عیدی را از کی میگیرید و به کی میدهید؟
از پدر و مادرم میگیرم و اولین عیدی را به برادرم که چهار سال از من کوچکتره میدهم.
* کدام سین هفتسین را دوست داری؟
سبزه و سیب.
* کدامیک از آجیلهای نوروز را بیشتر دوست داری؟
پسته، چون آدم را به خندیدن تشویق میکند.
* سال ۹۵ برای کیمیای تکواندو چطور بود، خوب یا بد، چرا؟
سراسر اشک و لبخند، در یک کلمه خوب. به دلیل موفقیت در المپیک.
* تعطیلات عید را کجا میروی؟
فعلاً برنامهای ندارم اما احتمالاً در سه، چهار روز اول سال به دید و بازدید اقوام و بعد هم در اردوهای تیم ملی.
* اگر فقط خودت باشی ترجیح میدهی تعطیلات نوروز را کجا بروی؟
(با خنده) اردوهای تیم ملی کنار بقیه اردونشینان.
* بهترین و بدترین لحظه سال ۹۵ برای شما چه بود؟
بدترین، باختم مقابل حریف اسپانیایی در المپیک و بهترین کسب سهمیه با مدال طلا و در نهایت مدال المپیک.
* فکر میکنی سال ۹۶ چه کسی رئیسجمهور شود؟
با احترام به رأی مردم هر کسی رأی بیشتری داشته باشد.
* میانهات با نوشیدنی بهتره یا دسرها؟
همه تنقلات را دوست دارم اما بستنی شکلاتی را بیشتر.
* هفتسین رزمی کیمیا؟
سروی، سرمربی، سارا خوشجمال، ساقبند، ساعدبند، ساک ورزشی و سالن تمرین.
* به نظرت حاجی فیروز بهتره یا عمو نوروز؟
عمو نوروز، حاجی فیروز سمبل فقر و سیاهی است اما عمو نوروز نماد نو شدن و ثروت است.
* دوست داری عید امسال چی عیدی بگیری؟
سلامتی و تندرستی برای خودم، خانوادهام و همه مردم ایران.
* نوروز 96 کجا هستی؟
چند روز اول همراه خانواده به دید و بازدید میروم. بعد به اردوی تیم ملی برای بازیهای کشورهای اسلامی و رقابتهای جهانی کره.
* آخرین باری که گریه کردی؟
المپیک بود. وقتی مسابقه تمام شد اولین کاری که کردم گریه بود البته اشک خوشحالی بود، از اینکه دل یک ملت را شاد کردم و ناراحت از اینکه خودم از مدالم راضی نبودم. بعد از مسابقه به خاطر ناراحتی نمیتوانستم بخوابم. با خودم میگفتم اگر داوری دقیقتر بود فینالیست بودم. جید جونز تکواندوکار انگلیسی که فینالیست بود را 2 بار شکست داده بودم اما در ریو قسمت نبود او را شکست بدهم به همین خاطر حسرت مدال طلا با من خواهد بود اما همه تلاشم را میکنم تا در المپیک توکیو جبران کنم.
* بعد از مدال المپیک خیلیها پیام تبریک دادند، در بین این همه تبریک کدام یک برایت دلچسبتر بود؟
انتظار نداشتم رهبر معظم انقلاب تبریک بگویند یا رئیسجمهور. از اینکه رهبر و مسئولان بلندپایه ایران پیام شخصی فرستادند خیلی خوشحال شدم.
* برای سر وزن رسیدن سختیهای زیادی را تحمل کردی؟
بله، سونا میرفتم و بیشتر با دکتر تغذیه مشورت میکردم. برایم سخت بود. هیچی نمیخوردم. شاید ناهارم یک تکه مرغ و گوشت گریل شده بود. هفته آخر همینها هم قطع شد و بیشتر سالاد میخوردم. آب، میوه و مرغ میخوردم.
* مبارزه در جمع نامداران چطور بود؟
تجربه خیلی خوبی بود البته قبل از آن در رقابتهای جهانی و گرندپریکسها آن را تجربه کرده بودم اما در المپیک که نخبههای همه کشورها جمع شده بودند طعم دیگری داشت. از نظر سن کوچکتر و کمتجربهتر از همه حریفان بودم. نمیتوانم بگویم اشتباه نکردم ولی واقعاً چیزی کم نگذاشتم. هر چه در توانم بود گذاشتم، با آسیبدیدگیهایی که داشتم ولی باز خدا را شکر که دست خالی برنگشتم.
* با این شرایط استرس داشتی؟
قبل از بازی داشتم ولی کنترل کردم.
* خیلی با مربیات نزدیک هستی؟
از هفت سالگی با او هستم. 14، 15 سالم بود که رفتم اردوی نوجوانان با استاد ندا زارع، 8 ماه هم با خانم مینو مداح کار کردم، بعد از آن هم 3 ماه برای اردوی انتخابی المپیک استاد مهرو کمرانی آمد. المپیک هم که با او بودم. با حرفهای استادم خانم کمرانی خیلی آرامش دارم چون هم از لحاظ فنی و هم از لحاظ روحی و روانی آرامم میکند.
* کیمیای تکواندو برای کاهش استرس قبل از مسابقه چه کارهایی انجام میدهد؟
قبل از مسابقه با همه وسایلی که روز مسابقه از آنها استفاده میکنم، مثل کلاه، هوگو و روپایی، ساقبند، ساعدبند، توبوک و کمربند حرف میزنم. یک ویدئو خندهدار میبینم. گوشیام را خاموش میکنم و اصلاً به مسابقه فکر نمیکنم. بلکه تلاش میکنم و میخواهم بهترین نتیجه را بگیرم.
* اهل موسیقی هستی؟
موسیقیهای آرام را گوش میدهم، آهنگهای شاد را وقتی انرژیام را میخواهم بالا ببرم مثل روزهای بازی و روزهایی که کمی حالم بد باشد گوش میکنم.
* آهنگ چه خوانندههایی را گوش میدهی؟
خوانندههای پاپ را گوش میدهم مثلاً احمدوند، سامان جلیلی، مازیار فلاحی، مرتضی پاشایی و محسن چاووشی.
* به نظر خیلی آرام هستی.
خیلی صبور هستم ولی وقتی عصبانی شوم دیگر هیچ چیزی نمیبینم.
* پولهایت را چهکار میکنی؟
فعلاً در بانک گذاشتهام تا بعد...
* با سینما ارتباط داری؟
خیلی کم. چون در اردوهای تیم ملی هستم و خیلی وقت نمیکنم به سینما بروم اما شبها که در خوابگاه هستم فیلم خیلی میبینم.
* فیلم ایرانی یا خارجی؟
فرقی نمیکند هر فیلمی که خوب باشد.
* چه اتفاقی باعث شد تحت تأثیر بچههای کار قرار بگیرید؟
واقعاً سخت است آدم از روی اجبار و سختی زندگی کند آن هم در دورانی که بچهها میتوانند دنبال بازی و تفریح باشند. همه اینها باعث شد من به خاطر دل خودم از بچههای کار حمایت کنم تا حتی شده یک لبخند روی لبشان بیاید و اینکه بقیه چه برداشتی میکنند برایم مهم نیست.
* ظاهراً برای کودکان کار برنامه داری؟
قبل از المپیک با خدا عهد بستم، در حد توانم به بچههای کار کمک کنم. خدا را شکر این اتفاق افتاد. مضافاً اینکه قرار شد آقای عفراتی کمک کند باشگاهی به اسم من تأسیس شود. قطعاً ورزشکاران زیادی جذب این باشگاه میشوند و قرار است درآمدش را خرج کودکان کار کنیم و هر کس هر رشتهای که علاقه داشته باشد و توان مالی نداشته باشد هزینهاش را پرداخت کنیم.
* سیزده بدر کجا میروی؟
هنوز معلوم نیست ولی هر جا که پدر و مادرم انتخاب کنند.
* اهل سبزه گره زدن هستی؟
نه طبیعت را دست نخورده دوست دارم.
* یک دروغ سیزده بگو؟
(با خنده) مشکل آلودگی هوای تهران حل شد.
* عیدی کیمیای تکواندو به کودکان کار چیست؟
در همایش خیریهای که برای همین بچهها برگزار میشود حاضر میشوم و در حد بضاعتم کمک میکنم.
* آرزوی نوروزیات چیست؟
آرزو دارم سالی خوب برای خانوادهام، همه مردم ایران و خانواده بزرگ تکواندو باشد.
دیدگاهتان را بنویسید